جدول جو
جدول جو

معنی ام البلیل - جستجوی لغت در جدول جو

ام البلیل(اُمْ مُلْ بَ)
مرگ. (المرصع). داهیه. (المرصع). در ذیل اقرب الموارد. از تاج العروس ’بلیل’ (بی ام) بمعنی رنج آمده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ام البنین
تصویر ام البنین
(دخترانه)
نام همسر علی (ع) و مادر عباس (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ام الغلیظ
تصویر ام الغلیظ
سخت شامه، خارجی ترین لایۀ محافظ مغز که به استخوان جمجمه چسبیده است، پردۀ خارجی مغز
فرهنگ فارسی عمید
(اَ مَ تُلْجَ)
از زنان صالح و نیکوکار و بنوشتۀ برخی دارای مقام ولایت بوده است. (از ریحانه الادب ج 1 ص 105) (از خیرات حسان ج 1 ص 33) (از قاموس الاعلام ترکی) ، در اصطلاح عبارت از آزمایش هایی است که سالی دو بار در خرداد و شهریور در دبستان ها و دبیرستانها و دانشگاه از دانش آموزان و دانشجویان بعمل می آید، در جز این دو موقع نیز آزمایشهایی انجام می یابد.
- امتحانات متفرقه، امتحانانی است که از افراد مسن و کسانی که در مدارس رسمی درس نخوانده اند انجام می پذیرد
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ یَ)
بوقلمون. حربا. (از دزی ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بَ)
فاطمه دختر خرام بن خالد بن ربیعه بن کلاب. از زنان علی بن ابی طالب (ع) بود. وی اول زنی است که بعد از درگذشت فاطمه (ع) به ازدواج علی (ع) درآمد و چهار پسراز وی بوجود آمد: 1- عباس مکنی به ابوالفضل. 2- عثمان. 3- جعفر. 4- عبدالله. هر چهار پسر در روز عاشورا در کربلا کشته شدند. رجوع به ریحانهالادب، ج 6 ص 211 و خیرات حسان ج 1 ص 38 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1033 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بِ)
مملکتی که مستعمره و مستملکه ای تابع آن باشد. (دزی ج 1).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بَ)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع در 30 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 10 هزارگزی خاوری راه اهواز به مسجد سلیمان. در دشت واقع شده و گرمسیر است و 75 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود. محصولش غلات و شغل مردم کشاورزی و گله داری است. ساکنان آن از طایفۀ مراغه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ طِ)
عربان گویند ماانت و ام الباطل، بجای ما انت و الباطل یعنی ترا با باطل چه کار؟ (ازلسان العرب) (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ وَ)
ماکیان. (منتهی الارب). کنیۀ ماکیان است. (ازاقرب الموارد ذیل ولد) ، است. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ غَ)
در اصطلاح تشریحی آن پرده از دماغ را گویند که بسطح اندرونی استخوان های کله گسترده و چسبیده است و از همه طرف ام الرقیق را احاطه کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به ام ّ شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بَ)
شتر مرغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آتشخوار. نعامه. ظلیم
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بَ)
زن خانه. کدبانو. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام الغلیظ
تصویر ام الغلیظ
سخت شامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ام الولید
تصویر ام الولید
ماکیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ام البیض
تصویر ام البیض
شتر مرغ
فرهنگ لغت هوشیار